رسپينارسپينا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

عشق مامان و بابا (رسپینا)

تولدت مبارک

(1393/8/16) رسپینا،روز تولد تو، روز تولد تمام شادی های عالم است و امروز سالروز شاد شدن من بخاطر وجود دوباره توست. عمو مسعود-رسپینا-دختر خاله محیا-پسرخاله امیرحسام   این عکس هم غروسی عمه جونه:   ...
17 آبان 1393

اولین قدم زندگی

1393/8/3 عزیز دلم یه مدته خودت بدون کمک سر پا وایمستادی و از وسایلا و دیوار میگرفتی و راه میرفتی اما امروز برای اولین بار بدون کمک قدم برداشتی. اولین قدم زندگیت مبارک گلم ...
3 آبان 1393

سفر بابایی و دلتنگی

7 مهر بابا یی رفته بود ترکیه و 14 مهر برگشت. تو این مدت هم تو هم من خیلی دلتنگ بابایی بودیم بعد از برگشتنش تا لحظه ای که بخوابی همش بغل بابا بودی از اینکه بابایی دوباره پیشت بود خیلی خوشحالی میکردی. بابایی هم زحمت کشیدت بود و برامون سوغاتی های خوشگل آورده بود. دستش درد نکنه اینم از سوغاتی های بابایی برا رسپینای گل ...
16 مهر 1393

تولد مامانی و بابایی

بابایی تولدت مبارک 25 شهریور تولد بابایی بود. با کمک عمه جون کیک درست کردم و شب همگی رفتیم پارک ساحلی و نوش جان کردیم. بابایی هم خیلی از اینکارمون خوشحال شد مامانی تولدت مبارک 30 شهریور هم تولد مامانی بود. بابایی زحمت کشیده بود و کیک سفارش داده بود و با اینکارش مامانی رو خوشحال و سورپرایز کرد دست گلش درد نکنه اینم از کیک تولد مامانی: ...
16 مهر 1393

قبل از ده ماهگی

پارک کوهستان امیرحسام و محیا و رسپینا میخوام گوشی تلفنو بردارم دستم نمیرسه من قصدم فضولی یا بهم ریختم کشو ها نیست دارم مرتبشون میکنم دارم درس میخونم انگار این لباسشویی هم مشکل فنی داره باید تعمیرش کنم میوه خوردن دختر گلم من دارم این خونه رو ترک میکنم                                                               خونه ابا(مامان بزرگ بابایی) روسری مامان جون بهم میاد؟؟؟ ...
29 شهريور 1393

مسافرت شمال

مرداد 93 منو رسپینا و جون و بابایی و مامان و بابا جون خونواده خاله ثریا (خاله بابایی)با هم چند تا از شهرهای شمال کشورمون رفتیم و به هممون خیلی خوش گدشت بام سبز لاهیجان اینم چند تا از عکسهای عزیز دل مامان سیاهکل-آبشار لونک انزلی-ساحل آب بازی رسپینا و بابایی حسن رود-ساحل این پدر و دختر حتی شبها هم دست از اب بازی برنداشتن آب بازی حسابی بهت خوش میگذشت سیاهکل گردنه حیران عزیزم هوای استارا خیلی گرم بود و توام تحمل گرما نئاری اونجا خیلی کلافه شده بودی تو مسیر برگشت تا گردنه حیران رسیدیم و هوا خنک تر شد دیگه سر حال اومدی توی راه شهری به اسم نیر هم هست اونجا هواش خیلی خن...
18 مرداد 1393

روستای هلق

عزیز دلم تابستون 93 رفته بودیم روستای هلق خیلی بهمون خوش گدشت توام خوشت اومده بود و با محیا و امیرحسام بازی میکردی اینم چند تا عکس یادگاری: ...
17 مرداد 1393

دندونای جدید

(93/5/14) عزیز دلم از فک بالات دندونای شماره دو از سمت راست و چپت جونه زدن.مبارکه گلم و یه خبر دیگه اینکه امروز کلمه دریا رو هم گفتی فدات شم(دیا) وقتی ما میگیم بگو دریا میگی دیا و اینکه یه مدتی هم هست که کلمه دردر رو خوب تلفظ میکنی  
14 مرداد 1393

ماما

(93/5/1) قربون اون ماما گفتنت برم.عزیز دلم همین الان پیشم داشتی بازی میکردی که چهار دست و پا خواستی بری سمت اسباب بازیت که من صدات کردم برگشتی نیگام کردی گفتی ماما.ماما فدای دختر گلش ...
1 مرداد 1393