بدون عنوان
(94/8/1)
شب بابایی برا دفتر نقاشی و مداد رنگی خریده بود چون تو خواب بودی نتونستیم بهت بدیمشون تا خوشحال شی.
برا همین شب گذاشتیم زیر بالشت تا وقتی صبح بیدار شدی ببینی شون و خوشحال شی.
اما صبح زود با این صحنه روبرو شدیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی